شاید شما هم جزء آن دسته از افرادی باشید که واژههای مدیر و رهبر را به جای یکدیگر به کار میبرید. یا شاید زیاد به گوشتان خورده که دیگران این دو اسم را یکی بدانند. در هر حالت، بد نیست بدانید که این دو مفهوم، متفاوت از یکدیگر هستند و نباید یکی تلقی شوند. در این مطلب قصد داریم به تفاوت مدیر و رهبر بپردازیم. پس تا پایان مقاله با ما همراه باشید تا تفاوتهای ظریف این دو را با هم بررسی کنیم.
بزرگترین تفاوت مدیر و رهبر در نوع ارتباطی است که با افراد دارند. در واقع رهبران افرادی را دارند که دنبالشان میکنند؛ اما مدیران کسانی را دارند که برایشان کار میکنند. بنابراین فرق در دنبال کردن و کار کردن کسانی است که با آنها سر و کار دارید.
حتماً میپرسید برای موفقیت باید مدیر باشم یا رهبر؟ پاسخ ساده است. شما به عنوان یک صاحب کسبوکار باید یاد بگیرید در آن واحد هم یک مدیر و هم یک رهبر کارآمد باشید. در واقع تنها زمانی که روحیهی مدیریت و رهبری را با هم داشته باشید، میتوانید دیدگاه موفقیتطلب اعضای تیمتان را طوری تنظیم کنید که با اهداف موفقیتآمیز کسبوکار شما همسو باشد.
شما به عنوان یک رهبر باید طوری رفتار کنید که افراد بینش شما را درک کرده و به آن باور داشته باشند. این در حالیست که مدیریت بیشتر درباره سرپرستی و پیش بردن امور روزانهی شرکت است.
تعریف مدیر و رهبر
همانطور که قبلاً هم گفتیم، بسیاری از افراد مدیر و رهبر را به اشتباه یکی میدانند. در این قسمت میخواهیم تعریفی دقیق و شستهرفته از دو نقش رهبری و مدیریت ارائه کنیم.
به طور کلی، منظور از رهبری خلق تغییراتی مثبت و غیردرونی، از جمله ایجاد بینشی برای تغییر است. منظور از این بینش یک استراتژی تغییر مثبت است. این استراتژی اعضای تیم را قادر میسازد تا علیرغم موانع و سدهای موجود بتوانند بینش سازمانی را به واقعیت بدل ساخته و تغییری مثبت و شگرف خلق کنند.
منظور از مدیریت توانایی رسیدگی به اموری آَشفته، بینظم، تیمی بیانگیزه و بیهدف برای دستیابی به هدفی بزرگ است. شاید بتوان گفت بزرگترین تفاوت مدیر و رهبر در این است که یک مدیر قادر است به افراد تیم انگیزه و دلیل کافی برای ایفای نقش بدهد. و آنها را در تحقق اهداف فردی و جمعی یاری دهد. اصولاً مدیر کسی است که برای نقش خود، گماشته و استخدام میشود. مدیران برای جذب در یک سازمان یا شرکت باید دست کم از ویژگیهای عمومی زیر برخوردار باشند:
- دانش
- مهارتهای فنی
- تخصص
ویژگیهای مهم یک رهبر
بگذارید یک سوال از شما بپرسیم: چرا بعضی از رهبران رشد و پیشرفت میکنند، بعضی نه؟ البته که خصوصیتهای حرفهای افراد تأثیرگذارند، اما موفقیت اصلی به چگونگیها بستگی دارد. به ویژه نحوهی ادغام سبکهای مدیریتی با اعضای تیم و فرهنگ سازمانی.
بگذارید با چند سوال این مبحث را شروع کنیم. به نظر شما هر مدیر خوبی به خودی خود میتواند یک رهبر خوب هم باشد؟ برای اینکه بتوانید به این سوال پاسخ دهید باید در وهلهی اول با تفاوت مدیر و رهبر آشنا شوید.
اصولاً هر سازمانی برای موفقیت هم به مدیر نیاز دارد، و هم رهبر. این دو در کنار هم قادرند اهداف سازمانی را به بهینهترین شکل ممکن پیش برده و با خلق فضایی هدفمند و عملگرا اعضای سازمان را به سمت هدف نهایی سازمان هدایت کنند.
رهبران با بینش وسیع خود تدبیرگرانه عمل کرده، نیازهای سازمان را شناسایی میکنند و اهداف را برای افراد تشریح میکنند.
یک رهبر خوب دارای ویژگیهای مختلفی است که در ادامه به تعدادی از مهمترین آنها اشاره خواهیم کرد:
- صداقت و راستی: اگر میخواهید مردم به شما اعتماد و باور داشته باشند و در طول مسیر همراهیتان کنند، صداقت و راستی را از یاد نبرید.
- بینش: منظور از بینش رهبری این است که بدانید کجا هستید و میخواهید به کجا بروید.
- الهام بخشی: به عنوان یک رهبر باید الهامبخش اعضای تیم خود باشید تا در قالب چشماندازی بزرگتر ایفای نقش کنند و درک صحیحی از اهداف سازمانی داشته باشند.
- توانایی چالش: از مواجهه با وضعیتی که در آن قرار دارید، نترسید. از روشهای مختلف برای مواجهه استفاده کنید و صرفاً به شیوههای معمول اکتفا نکنید.
- مهارتهای ارتباطی: اعضای تیم خود را نسبت به مسیری که در پیش دارید، آگاه و مطلع سازید. آنها باید بدانند در کجای مسیر قرار دارند و مقصد کجاست و در این راه باید چه ابزار و مهارتهایی داشته باشند.
ویژگیهای مهم یک مدیر
درست مثل رهبران، مدیران هم از ویژگیهای خاص و متعددی برخوردار هستند. از مهمترین این خصوصیتها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- توانایی اجرایی کردن بینشها: به عنوان یک مدیر، شما باید بتوانید بینشی استراتژیک داشته باشید و این بینش را با توجه به مسیر و هدف کسبوکار خود به زیرمجموعههای مختلف دستهبندی کنید. اعضای تیم شما باید طبق این استراتژی عمل کنند.
- توانایی هدایت: منظور از توانایی هدایت، تلاشها و اقداماتِ کاری روزانه جهت بررسی منابع مورد نیاز و پیشبینی نیازهایی است که در طول مسیر حرفهای با آن مواجه خواهید شد.
- مدیریت فرایندها: شما به عنوان یک مدیر باید بتوانید قوانین، فرایندها، استانداردها و شیوهنامههای اجرایی را تنظیم کنید.
- متمرکز ساختن افراد: یک مدیر باید دائماً حواسش به اعضای تیم باشد؛ نیازهایشان را بشناسد، به آنها گوش دهد و در تصمیمگیریها از آنها مشورت بگیرد.
به طور کلی، به عنوان یک مدیر یا رهبر این وظیفهی شماست که اعضای تیم خود را طوری تعلیم داده و هدایت کنید که بتوانند به بهترین نحو به مشتریان، میهمانان و شرکا خدماترسانی کنند. بدین منظور، حتماً باید بینش استراتژیک خود را با آنها در میان بگذارید. همچنین لازم است ادراکات و رفتارهای آنها را شناسایی کرده و تنظیم کنید. یکی دیگر از موارد مهمی که یک مدیر یا رهبر نباید از خاطر ببرد این است که دائماً اعضای تیم خود را تهییج و تشویق نماید.
وقتی سازمان شما یک سازمان کوچک باشد، شما باید همزمان هم مدیریت و هم رهبری کنید. چنانچه قادر باشید همزمان این دو نقش را ایفا کنید، با مزیت رقابتی قابل توجهی روبرو خواهید شد.
حتماً اکنون به این فکر افتادهاید که آیا من یک رهبرم یا مدیر، یا هر دو. برای اینکه راحتتر به این سوال جواب دهید، بخشهای بعدی را از دست ندهید.
تفاوت مدیر و رهبر
همانطور که گفتیم مدیر و رهبر یکی نیستند و تفاوتهای ظریفی با هم دارند. به طور کلی میتوان تفاوت مدیر و رهبر را از چند نظر مورد بررسی قرار داد:
۱- فرآیند در مقابل بینش
رهبریِ اثرگذار بیش از هر چیزی مبتنی بر بینشی برای هدایت تیم است. یکی از تفاوتهای اصلی مدیران و رهبران در نوع تحقق اهداف سازمانی است. اصولاً مدیران برای دستیابی به اهداف سازمانی از فرایندهای اجرایی زیر استفاده میکنند:
- بودجهبندی
- ساختارهای سازمانی
- جذب نیرو
این در حالیست که رهبران بیشتر وظیفه و نقش مغز متفکر یک سازمان یا سیستم را دارند. شما به عنوان یک رهبر باید قادر باشید جلوتر از بقیه فکر کنید و با تدبیر و آیندهنگری برای سازمان تصمیمگیری کنید. از دیگر وظایف اصلی رهبران میتوان به تعیین سرمایه و استراتژیهای سرمایهگذاری در موقعیتهای مختلف اشاره نمود.
۲- سازماندهی در مقابل تنظیم
در این قسمت میتوان تفاوت مدیر و رهبر را به شکلی دیگر توضیح داد:
- مدیران سرپرست و رهبران نوآور هستند.
- مدیران حفظ موقعیت میکنند و رهبران توسعهگر هستند.
- مدیران روی سیستمها و ساختارها و رهبران روی افراد تمرکز میکنند.
شما به عنوان یک مدیر برای دستیابی به اهداف باید اقدامات و فرآیندهای تاکتیکی را با هم ترکیب و تنظیم نمایید. این تنظیمات به صورت مرحلهای پیش رفته و در نهایت به تحقق یک هدف اصلی سازمانی منجر خواهد شد. به عنوان مثال:
- تصمیمگیری در جلسات حیاتی
- برنامهریزی برای ایجاد تغییرات شگرف سازمانی
بر عکس، رهبران بیشتر از اینکه به سازماندهی افراد برای انجام کارها مشغول باشند، پشت پرده کار میکنند. رهبران راههایی را کشف و خلق میکنند که افراد تیم با استفاده از آن بتوانند اهداف سازمانی را محقق سازند.
۳- موقعیت در مقابل کیفیت
تا بوده، سمت مدیریت همیشه جایگاه مهم و چشمگیری در سلسلهمراتب سازمانی داشته است. اما آیا در مورد نقش رهبر هم میتوان چنین ادعایی کرد؟ اصولاً رهبری یک نقش و سمت سیال است و نمیتوان معنای ثابت و دقیقی برای آن تعریف کرد. این در حالی است که مدیریت همیشه یک سمت و موقعیت شغلی معروف بوده که دارای مجموعهای از نقشها، وظایف و مسئولیتهای تقریباً مشخص و ثابت است.
لازم به ذکر است که یک مدیر نمیتواند لزوماً یک رهبر هم باشد؛ اما خبر خوب این است که بهترین مدیران میتوانند رهبر هم باشند. در واقع، رهبری نقش و جایگاهی است که در اثر عملکرد مدیران به دست میآید. آموزشها و تعلیمات رسمی به کارکنان کمک میکند تا بتوانند از مهارتهای رهبری استفاده کنند.
یک سازمان موفق سازمانی است که همزمان از یک مدیر و یک رهبر خوب برخوردار باشد. بسیاری از مدیران قادر به رهبری نیستند. در حالی که برخی از رهبران قادرند بدون اینکه پست مدیریتی داشته باشند، امور سازمان را مدیریت کنند.
مهم نیست چه جایگاه یا پستی داشته باشید، اگر بتوانید موارد زیر را رعایت کنید میتوانید خودتان را یک رهبر بدانید:
- الهامبخش باشید.
- تشویقگر باشید.
- اعضای تیم را در امور دخیل کنید.
۴- متکی بودن به ارزشها در مقابل ایجاد ارزش
اگر افراد را مدیریت میکنید، احتمالاً ارزشها را میشمارید و به آنها متکی هستید. حتی برخی از مدیران با غیرفعال کردن کسانی که ارزش افزوده می کنند ، ارزش را کاهش می دهند. اگر از یک برش الماس خواسته شود که هر ۱۵ دقیقه چند سنگ بریده گزارش دهد ، با حواس پرتی او ، رئیسش مقدار را کم می کند.
در مقابل ، رهبران بر ایجاد ارزش تمرکز می کنند و می گویند: “من می خواهم که شما A را اداره کنید در حالی که من با B برخورد می کنم.” او بیش از آن چیزی که تیم ایجاد می کند ارزش ایجاد می کند و به اندازه پیروانش یک ارزش آفرین است. رهبری با مثال و رهبری با توانمندسازی افراد از ویژگیهای رهبری مبتنی بر عمل است.
سبک رهبری
برای سمت رهبری میتوان چندین سبک تعریف کرد که عبارتند از:
- همکار: تأکیدگر، دارای روحیهی تیمی، استعدادیاب، دارای روحی کوچینگ
- انرژیبخش: کاریزماتیک، الهامبخش، دارای هوش عاطفی، توانمند در خلق معنا
- پیشرو: استراتژیک، بینشمند، زیرک در مدیریت شرایط بغرنج، دارای روحیهی تیمی، انتقادپذیر
- تأمینکننده: عملگرا، وفادار به همکاران، کمکرسان
- هماهنگکننده: قابل اتکا، کیفیت محور، اجرایی، و دارای توانایی خلق فضایی خلاق، مثبت و ثابت
- پیشگو: آموزشپذیر، آگاه، بینشمند، محتاط در تصمیمگیری
- تولیدگر: وظیفهگرا، نتیجه محور، متفکر خطی، وفادار به سنت
- تنظیمگر: مستقل، خلاق، قادر به حل مسئله، تصمیمگیرنده، خودمتکی
جمع بندی
وجود رهبر و مدیر در هر سازمانی ضروری است. بسیاری از افراد این دو واژه را به اشتباه به جای هم به کار میبرند. برای پرهیز از این اشتباه باید از تفاوت مدیر و رهبر آگاه بود. لزوماً هر مدیری نمیتواند یک رهبر باشد. اما در اغلب مواقع، مدیران خوب و حرفهای میتوانند رهبرانی فوقالعاده باشند. همچنین، رهبران نیز میتوانند بدون اینکه پست و مقام مدیریتی داشته باشند، سازمان و اعضای آن را مدیریت کنند. با این حال، یکی از تفاوتهای مهم مدیران و رهبران در سیالیت نقش رهبری است. رهبری یک سمت نیست که کسی بتواند برای استخدام در آن تلاش کند. بلکه میتواند با ویژگیهایی چون الهام بخشی، تدبیرگری، آینده اندیشی، انگیزه بخشی و … اعضای سازمان را در راستای تحقق اهداف سازمانی هدایت کرده و به مقصد برساند.
منبع: smarp